انشاهای ساده و کوتاه در مورد زندگی نامه ی شاعر حکیم ابوالقاسم فردوسی
دو انشای ساده و جالب درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ و سراینده کتاب شاهنامه برای پایه پنجم تا هشتم
انشا درباره ی فردوسی
انشا در مورد فردوسی کلاس پنجم
حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ و توانا بوده است که شاهنامه را سروده است. شاهنامه کتاب بسیار بزرگی است که فردوسی سی سال وقت برای آن گذاشته است.
این شاعر معروف در شهر طوس خراسان در تاریخ 329 هجری شمسی به دنیا آمده است.
پدر او یک دهقان ثروتمند بود و فردوسی در شرایط خانوادگی خوبی زندگی می کرده است به همین دلیل در زمانی که بسیاری از مردم نمی توانستند درس بخوانند او توانست درس بخواند و به کسب علم و دانش مشغول شود.
فردوسی از دوران کودکی به شعر علاقه داشت و زمانی که چهل ساله شد نوشتن و سرودن شاهنامه را شروع کرد.
این شاعر بزرگ سال های آخر زندگی اش را در فقر گذراند و حتی روزی برای تامین هزینه های زندگی اش شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی داد اما به دلیل بد قولی سلطان محمود و حسادت کردن اطرافیان پادشاه پول زیادی به فردوسی داده نشد.
البته سلطان محمود روزی از این کار خودش پشیمان شد و خواست جبران کند اما در آن زمانی فردوسی از دنیا رفته بود.
یکی از مهم ترین کارهایی که فردوسی انجام داد این بود که با شعرهایی که سرود توانست زبان فارسی را زنده نگه دارد و نقش مهمی در حفظ آن داشته است.
فردوسی شاعری مسلمان، مومن و شیعه بود که در شهر طوس از دنیا رفت و در باغ خودش او را دفن کردند.
انشا درباره فردوسی برای پایه هفتم
شاهنامه مهم ترین سند عظمت زبان پارسی و مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و گنجینه ادبیات فارسی است که توسط شاعری بزرگ با طبع لطیف و به دور از هر گونه ریا و چاپلوسی به نگارش رسیده است.
شاعری مسلمان و شیعه، توانا و پاسدار راستین فرهنگ ایرانی، شاعری که سعی داشت به مردم بفهماند که چه بودند و چه شدند … نام این شاعر برجسته تاریخ ادب ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی می باشد که در سال 329 هجری شمسی در روستای طبران طوس دیده به جهان گشود.
پدرش دهقانی ثروتمند بود و فردوسی در رفاه و آسایش توانست به دنبال تحصیلات عالی برود اگرچه در اواخر زندگی پر باری که داشت اموالش را از دست داد و تا لحظه مرگ در تنگدستی زندگی کرد.
این شاعر فرهیخته به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران زمین علاقه بسیار داشت و داستان ها و افسانه های کهنی که در شاهنامه از آن ها حکایت کرده نیز از همین علاقه وافر سرچشمه می گیرد.
او سی سال از بهترین سال های عمرش را صرف نگارش شاهنامه کرد و به گفته خودش:
بسی رنج بردم بدین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
او به دلیل برخی شعرهایش مورد خشم سلطان زمان خودش یعنی سلطان محمود غزنوی قرار گرفت، سلطان محمود قدر سخنان گهربار فردوسی را ندانست و او را آن چنان که شایسته بود مورد تقدیر و احترام قرار نداد و شاهنامه را به دلایل مختلف بی ارزش دانست.
اگرچه چندین سال بعد از رفتار زشت خود با فردوسی پشیمان شد و خواست از او دلجویی کند اما زمانی که هدیه سلطان محمود غزنوی به طوس رسید جنازه فردوسی را برای خاکسپاری از طوس خارج می کردند.
فردوسی حتی پس از مرگش نیز مورد ستم قرار گرفت زیرا اجازه دفن او در قبرستان مسلمانان داده نشد و همه این مسائل از دشمنی و حسادت های اطرافیان پادشاه و دانشمندان متعصب آن زمان نشات می گرفت.
شاهنامه بزرگ ترین و ارزشمندترین سند به جا مانده از عهد سامانیان و غزنویان است، روح این شاعر بزرگ شاد و یادش همواره در دل ایرانیان زنده باد.
انشا درباره آهنگ سرود ملی کشورمان ایران برای کودکان و نوجوانان
دو انشای خواندنی و زیبا در مورد آهنگ سرود ملی ایران و احساس و حس و حال شنیدن صدای آهنگ سرود ملی برای کودکان و نوجوانان
انشا درباره سرود ملی ایران
انشا درباره سرود ملی پایه پنجم
هر کشوری سرود ملی و پرچم مخصوص خودش را دارد و مردم هر کشور با شنیدن آهنگ سرود ملی خود احساس میهن پرستی زیادی پیدا می کنند.
مثلا وقتی تیم میلی کشورمان در ورزش های مختلف پیروز می شود و مدال می آورد، پرچم ایران در بین پرچم کشورهای دیگر بالا می رود و سرود ملی ایران پخش می شود من خیلی احساس غرور می کنم.
هر وقت این سرود پخش می شود از جایم بلند می شوم و به آن احترام می گذارم چون به کشورم افتخار می کنم.
هر وقت سرود ملی را گوش می کنم یا زیر لب هایم زمزمه می کنم به یاد گذشته ایران می افتم که مردان شجاع برای حفظ کشورمان جنگیدند و به شهادت رسیدند.
شعر سرود ملی به ما می گوید که کشورمان از گذشته تا امروز چه راه سختی داشته است تا قدرتمند و آزاد باشد و استقلال و آزادی کشورمان به خاطر امام و شهیدان انقلاب است و این راه همین طور ادامه دارد.
آن ها با فدا کردن جان خود در این راه جنگیدند و نسل بعد از آن ها هم خوب درس خواندند و علم و دانش زیادی به دست آوردند و توانستند ایران را آباد و آزاد کنند.
سرود ملی کشورمان به ما می گوید که برای آبادانی ایران تلاش کنیم و یادمان باشد راه امام و شهدا را ادامه دهیم و مراقب باشیم تا آزادی ما را از دست ما نگیرند.
ما باید همیشه به فکر این باشیم که چگونه می توانیم کاری کنیم تا همیشه پرچم کشورمان بالا باشد و سرود ملی ایران هیچ وقت از زبان ها نیفتد.
انشا درباره آهنگ سرود ملی پایه هشتم
آهنگ سرود ملی هر کشور موسیقی آن کشور است، سرودی که پیام آور وطن پرستی و استقلال و غرور هر مرز و بوم است و به احترام علایق و تعلقات هر کشوری نواخته می شود.
هر کشوری سرود ملی مختص خودش را دارد، سرود ملی ایران نمایان گر جمهوری اسلامی مردمی در ایران است که حکایت از جان فشانی رهبر و انسان های آزاده ای دارد که با خون خود کشور را آبیاری کردند.
این سرود یکپارچگی و وحدت ملت را بیان می کند و در رگ و پی ملت ریشه دوانده است و مانند وطن با ارزش و مقدس است و پیام آور نور و رهایی از بند جهل و ظلمت است.
ما سرود ملی کشورمان را گرامی می داریم، به عنوان کلامی مقدس که حاکی از قدرت انقلاب اسلامی و رشادت امام و شهدای انقلاب دارد.
زمانی که سرود ملی ایران خوانده می شود ناخودآگاه احساس احترام تمام وجودم را در برمی گیرد و از جا بلند می شوم، احساس این که کشورم سربلند است غرور را در رگ هایم جاری می کند و به وضوح حس می کنم مسئولیت سنگینی بر عهده من و تو و همه ما گذاشته شده است.
همه ما سربازان وطن هستیم و برای حراست از میهن و نگاه داشتن نام آن باید تلاش کنیم و اگر روزی برای حفظ این نام نیاز باشد باید از جان نیز گذشته و با کمک هم در حفاظت از آن یک دست شویم و بر دهان متعرضانش مشتی کوبنده بزنیم.
سرود ملی به همه ما یادآوری می کند تا تلاش کنیم که استقلال کشورمان روز به روز بیشتر شود، تا ایران عزیزمان بی نیاز از کشورهایی باشد که عمری در صدد سلطه بر آن هستند و ما با خواندن این آهنگ پر شور با خود عهد می بندیم همیشه حافظ مرزهای آن باشیم.
انشا درباره زندگی | انشاهای ساده، عادی و ادبی در مورد زندگی
انشاهای زیبا، ادبی و عادی درباره زندگی، زندگی چیست و زندگی زیباست برای کودکان و نوجوانان پایه پنجم تا نهم
انشا در مورد زندگی
انشا کودکانه درباره زندگی
من زندگی را دوست دارم و به نظرم زندگی کردن فقط نفس کشیدن، راه رفتن و کار کردن نیست بلکه ما باید در طول زندگی خود به کارهایی که دوست داریم هم اهمیت بدهیم و شاد و خوشحال باشیم.
مادرم می گوید زندگی ارزش زیادی دارد اما بسیاری از آدم ها ارزش آن را خوب نمی دانند و زندگی خودشان را با غصه خوردن و وقت تلف کردن می گذرانند در حالی که ما فقط یک بار زندگی می کنیم و باید قدر همه لحظه های آن را بدانیم و از این زندگی که خدا به ما داده است خوب استفاده کنیم.
زندگی خیلی قشنگ است و من وقتی به درخت هایی که باد آن ها را تکان می دهد و ماهی که در حوض خانه شنا می کند نگاه می کنم می بینم که زندگی برای همه موجودات روی کره زمین و نه فقط ما انسان ها هدیه ای از طرف خداوند است.
من برای زندگی خودم نقشه های زیادی کشیده ام و برنامه ریزی کرده ام، می دانم وقتی بزرگ شدم می خواهم چه کاره شوم و نمی خواهم وقت خودم را با انجام کارهای بیهوده هدر بدهم.
اما ما باید به همان اندازه که به فکر زندگی خودمان هستیم به زندگی دیگران هم کمک کنیم، مثلا به همکلاسی های خود در درس ها کمک بدهیم، از پول خودمان به افراد فقیر ببخشیم تا راحت تر زندگی کنند و به پدر و مادر خود احترام بگذاریم چون آن ها کسانی هستند که خداوند به وسیله آن ها به ما زندگی بخشیده و ما را به این دنیا آورده است.
مادرم می گوید این که چند سال زندگی می کنیم خیلی مهم نیست، بلکه خوب زندگی کردن است که مهم است. من از حرف های مادرم می فهمم که این که ما چقدر در این دنیا باشیم خیلی مهم نیست اما باید تلاش کنیم تا در این مدت بتوانیم کارهای خوب زیادی بکنیم و به هیچ کس ظلم و ستم نکنیم.
انشا ادبی درباره زندگی
زندگی حس عمیقی است که در تک تک سلول های تن جریان دارد، چیزی فراتر از هر آن چه تاکنون واژه ای برای آن خلق شده و واژه ای عمیق تر از هر آن چه بتوان توصیف دقیقی برایش نوشت.
زندگی را نه در قالب کلمات و نه با وصف و توضیحات نمی توان تعریف کرد بلکه آن را تنها باید زندگی کرد و جام آن را تا آخرین جرعه ای که می توان نوشید.
زندگی زیباست، زیباترین و با ارزش ترین تحفه ای که خداوند به همه مخلوقاتش از بشر گرفته تا نباتات و جانداران بخشیده است، هدیه ای گرامی که فقیر و غنی، زن و مرد، کودک و جوان و پیر، زیبا و زشت نمی شناسد و همه به یک اندازه از آن بهره برده اند.
اما همین زندگی وقتی به جان انسان های مختلف دمیده می شود به گونه متفاوتی ظهور پیدا می کند. یکی آن را بی ارزش می داند و در پوچی و بیهودگی هدرش می دهد، آن یکی با دو دستش به آن چنگ می زند که مبادا از دستش بدهد و در عدم و نیستی غرق شود، حال آن که دیگری گرامی اش می دارد و آن را نه هدف که وسیله ای می داند که با آن می تواند هرچه بیشتر و بیشتر به اصل خود نزدیک تر شود.
زندگی نه جواهری گرانقیمت است که از ترس خش افتادن و گم شدن بی استفاده در صندوقچه ای رهایش کنیم و نه بی ارزش و پوچ که زیر دست و پا انداخته و بی هدف و بیهوده آن را سر کنیم.
زندگی را باید زندگی کرد، از اولین طلوع تا آخرین لحظه اش و همیشه به خاطر داشته باشیم که:
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
جعبه سیاه یا سیستم ضبط پروازها تجهیزاتی الکترونیکی است که تمامی اطلاعات موجود در یک پرواز را درون خود ذخیره میکند تا درصورت رخ دادن حادثهای ناگوار بتوان از این اطلاعات برای تعیین سرنوشت پرواز استفاده کرد. هواپیماها معمولا از دو نوع جعبه سیاه دارند. نوع اول سیستم ضبط اطلاعات پرواز (FDR) است که اطلاعات مربوط به دستورالعملهای ارسالی برای سیستم الکترونیک هواپیما را ضبط و ذخیره میکند. نوع دوم سیستم ضبطی (CVR) در اتاقک خلبانی است که مکالمات خلبان، ارتباطات بیسیمی و دیگر انواع صداهای موجود در اتاقک خلبانی را ذخیره میکند. گاه این دو نوع سیستم بخشی از یک جعبه هستند.
جعبه سیاه چیست؟
جعبههای سیاه که رنگ اصلی آنها نارنجی روشن است، بهگونهای طراحی شدهاند که میتوانند در سختترین شرایط و بالاترین درجه حرارتی دوام بیاورند و جایگاه آنها معمولا در دم هواپیما است، زیرا دم هواپیما کمتر در معرض خطر برخورد با موانع قرار دارد. این تجهیزات که قیمتی از 10 هزار تا 15 هزار دلار دارند جزئیات زیادی را از لحظه وقوع حادثه سقوط آشکار خواهند کرد.
جعبههای سیاه میتوانند درباره هواپیماهای ناپدیدشده اطلاعات ارزشمندی فراهم کند. جعبههای سیاه میتوانند به مدت یک ماه و پیش از آنکه باتریهای آنها خالی از شارژ شود، سیگنالهای راهنمای موقعیتیابی را از زیر آب و از عمق چند هزار متری از خود منتشر کنند.
استفاده از این تجهیزات تا پس از جنگ جهانی دوم آغاز نشد و از آن زمان به بعد بخش ضبط کننده جعبههای سیاه تکامل یافتند تا بتوانند اطلاعات بیشتری از پرواز را درخود بگنجانند.جعبههای سیاه قدیمیتر از نوارهای مغناطیسی برخوردار بودند،تکنولوژی که در دهه 1960 ابداع شد اما پس از آن و در دهه 1990 تختهحافظههای جامد درون جعبههای سیاه گنجانده شدند.
این حافظهها نسبت به نوارهای مغناطیسی مطمئنتر بوده و به دلیل نداشتن قطعات متحرک احتمال از کار افتادن یا آسیب دیدن آنها در هنگام سقوط کاهش خواهد یافت. اطلاعات هردو بخش CVR و FDR روی این تخته حافظه که در درون جایگاهی دیگر به نام CSMU یا واحد محافظت از حافظه در برابر سقوط، ثبت میشوند. گنجایش این قطعه برای ثبت دو ساعت اطلاعات صوتی و 25 ساعت اطلاعات دیجیتال کافی است.
هواپیماها به حسگرهایی مجهزند که اطلاعاتی مانند شتاب، سرعت وزش باد، ارتفاع، وضعیت بالهها، درجه حرارت خارج از کابین، عملکرد موتور، درجه حرارت درون کابین و فشار داخلی را ثبت میکنند. این اطلاعات نیز در جعبههای سیاه جمعآوری میشوند.
برای مثال در یک بوئینگ 787 این تجهیزات میتوانند 146 هزار پارامتر را درخود ذخیره کنند و در نتیجه در هر پرواز چندین ترابایت اطلاعات جمعآوری میشود. این حجم بزرگ اطلاعات تیغی دولبه است، برای کنترل هواپیما بسیار کاربردی است اما میتواند دچار گیجی مهندسان و خدمه پرواز شود، از این رو این اطلاعات به نرمافزار مدیریت پیچیدهای نیاز دارند.
جعبه سیاه CVR متشکل از چندین میکروفن است که در داخل کابین خلبان کار گذاشتهشدهاند و هر صدایی، از مکالمات خلبان گرفته تا صدای زدن کلیدهای مختلف را به ثبت میرساند. در هر کابین خلبانی چهار میکروفن قرار دارد که هریک از آنها به سیستم CVR متصل است. میکروفنها امواج صوتی را به CVR ارسال میکنند تا دیجیتالی شده و ذخیره شوند. این چهار میکروفن درون هدست خلبان،کمک خلبان، کمک دوم خلبان و مرکز کابین خلبانی کار گذاشتهشدهاند.
سیستم FDR یا ثبت اطلاعات پرواز نیز به گونهای طراحی شده تا بتواند تمامی اطلاعات مربوط به سیستم هواپیما را به ثبت برساند. حسگرهایی از نقاط مختلف بدنه هواپیما به واحد ضبط اطلاعات پرواز متصل شده و این واحد نیز به جعبه سیاه FDR متصل است. از این رو کوچکترین حرکت هواپیما در این سیستم به ثبت میرسد. میزان ثبت اطلاعات این واحد به ابعاد و بزرگی هواپیما بستگی دارد.
پس از یک سانحه هوایی، معمولا تنها قطعاتی که از هواپیما سالم باقی میمانند واحدهای مقاوم در برابر سقوط FDR و CVR هستند. این واحدها که CSMU نامیده میشوند قطعاتی بزرگ و استوانهای هستند که در این واحدهای ضبط ثابت شدهاند و میتوانند در برابر حرارت، برخورد و فشار زیاد مقاومت کنند. به این شکل اطلاعات ضبط شده در جعبههای سیاه از انواع فشارها و آسیبها در امان خواهند بود.
عشق یکی از احساسات مشترک بین انسانها است. عشق نوعی دوست داشتن بیش از اندازه است که با خصوصیاتی مثل محبت و علاقه خیلی زیاد، از یک دوست داشتن معمولی متمایز میشود. عشق به دو طرف نیاز دارد. که یکی از آنها عاشق و دیگری معشوق است. عاشق بیشترین علاقه ممکن را نسبت به معشوق دارد.
در فرهنگ لغت نوشته است که واژه عشق از عَشَقّه گرفته شده و عشقه گونهای پیچک است که دور گیاه میپیچد. این پیچیدن باعث میشود که گیاه زرد و پژمرده شود. بعضی میگویند عشق بر انسان همان تأثیری را دارد که عشقه بر گیاه میگذارد. اما افراد دیگر، نظرات متفاوتی دارند.
عشق در بعضی موارد لطیف است و باعث خوشحالی عاشق و معشوق میشود اما گاهی خطرناک است و کسی که عاشق است، ممکن است برای به دست آوردن رضایت معشوق آسیب جسمی و روحی ببیند.
یکی از انواع عشق، عشق رمانتیک است که پیش از ازدواج به وجود میآید. از انواع دیگر عشق میتوان به عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق عرفانی و عشق به خانواده اشاره کرد. برخی انسانها عاشق خودشان هستند که به آنها خودشیفته یا نارسیست میگویند.
بخش بسیار زیادی از اشعار زیبا درباره عشق و مسائل عاشقانه سروده شده است. در ادبیات کهن ایران کسی که دارای احساس عشق نسبت به کسی دیگر است، دلداده و کسی که مورد احساس عشق است؛ دلبر یا دلربا نام دارد. اگر احساس عشق در وجود انسانها نبود، ادبیات عاشقانه وجود نداشت.
همچنین در ادبیات عرفانی عشق حضور گسترده دارد و از مراحلی است که عارفان به آن میرسند. برخی عارفان عشق را به دو بخش عمده «عشق خدا به بندگان» یا عشق بزرگ و «عشق بندگان به خدا» یا عشق کوچک تقسیمبندی میکنند. در این تقسیمبندی عشق میانه «عشق انسانی به انسان دیگر» است که فرعی محسوب میشود. عرفا باید دست از علاقه به همهچیز بکشند و در حد توانشان فقط به خدا عشق بورزند تا به کمال برسند. البته برداشت هرکدام از عارفان از عشق متفاوت است که هر کدام زیباییهای خود را دارد. به قول حافظ:
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
تعریفهای مختلفی از عشق وجود دارد. هر نظری که درباره عشق داشته باشیم، به عنوان یک انسان عشق بخش جدانشدنی زندگی ماست و همیشه احتمال دارد که عاشق فردی یا چیزی شویم.
انشا درباره درخت | درخت نمادی است، نماد پریدن زمین به سمت آسمان و توامان نماد «نرسیدن». وقتی که با شاخه هاش دلنتگی اش را فریاد میزند و افسوس که گریزی نیست. باید تا ابد چنین فریاد کند. در ادامه 5 انشا زیبا در مورد درخت این عضو زیبای طبیعت آورده شده است که با هم می خوانیم.
انشا درباره درخت شماره یک
هر درخت، بر مبنای سرنوشت و طرح مقدرش، همان گونه که در دانه اش مستتر است، براساس همان برنامه، رشد می کند و به یکتایی حقیقی خویش می رسند. درختان نیازمند مراقبتند و هر زخم آنها را باید تیمار کرد؛ پس یادمان باشد که قلب های خون چکان عاشق را!! در گوشه ای دیگر ثبت کنیم نه بر تنه درختان و ابتدای حروف نام هایمان را با جمع و تفریق به دفاترمان انتقال دهیم و دوستی هایمان را با احترام در ژرفنای روابطمان بجوییم و بدانیم که ما جزئی از همین طبیعتیم و حکایت تافته جدابافته زیاد باورمان نشود.
باشد تا فروتنی را از درخت بیاموزیم که چون بارش افزونتر شود بر تواضع او افزوده می شود.
تسلیم را از او فراگیریم که چون مقدر شد«سیب» شود دلش هوای انگور شدن نمی کند.
بخشش را از او فرا گیریم که سایه و میوه اش را بی پرسش و بی منت بر همگان روا می دارد تا آنجا که رابیند رانات تاگور می گوید: «تبر هیزم شکن، از درخت دسته ای برای خود خواست، درخت داد.
انشا درمورد درخت شماره دو
درخت یکی از زیباترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیات آفریدگار عالم است.
درخت نماد آبادانی و شاخص سبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث تلطیف هوا و موجب آسایش و رفاه مردم و صفا و پاکی طبیعت می باشد.
در دین مقدس اسلام، بنابر آیات و روایات و سیره معصومین(ع) می توانیم به نقش و اهمیت این نعمت و موهبت عظیم پروردگار عالم پی ببریم.
بر اساس آیات قرآن، یکی از مواهب و نعمت های خداوند در آخرت و یکی از ویژگی های بهشت که در آیات کریمه و روایات شریفه بارها به آن اشاره شده است، درخت می باشد:« در بهشت باغ هایی وجود دارد که از زیر درختانش نهرها جاریست».
در میان این درختان بهشتی، درختان میوه نیز وجود دارد، میوه هایی که به تعبیر قرآن « و فاکهه مما یتخیرون » است.
بسیاری از پیامبران و امامان معصوم (ع) ما کشاورز و باغدار بودند و خود با دست خود به کاشت و برداشت درختان اقدام می کردند و به این وسیله در عمران و آبادانی زمینی که خداوند به آن امر فرموده، اهتمام می ورزیدند، مثلاً حضرت علی(ع) چندین نخلستان را با دست مبارک خود احداث کرد و یا امام محمد باقر (ع) در کاشت درختان و کشت و زراعت حتی در گرمای تابستان، کوتاهی نمی فرمود.
پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نیز علاوه بر دامداری و تجارت، به کشت درختان و زراعت اقدام می فرمود و در حفظ درختان، حتی در جنگ با دشمنان و اشغال سرزمین آنها، به سربازان اسلام تاکید می فرمود.
در اهمیت درخت و درختکاری همین بس که در روایتی معتبر از یکی معصومین (ع) منقول است که: «حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول کاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیک خود دست برندارید». و این نشانگر تاکید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختکاری است. گرچه متاسفانه با پیشرفت تکنولوژی، تخریب جنگل ها و نابودی درختان رو به افزایش است، اما جای خوشبختی است که بشر امروز به این عمل زشت خود اقرار دارد و سازمان هایی را برای حفظ و حراست و گسترش پارک ها و ازدیاد درختان به وجود آورده است.
در کشور ما نیز در حفظ و حراست درختان و جنگل ها کوشش های چشمگیری انجام گرفته، از جمله هر ساله 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان هفته درخت و درختکاری اعلام شده و مردم و دولت به انجام این امر مهم مبادرت می ورزند.
انشا در مورد درخت شماره سه
درختان، بیانگر زمان هستند. درخت، نماد حیات در تکامل دائم است. با دیدن حلقه هایی که در برش عرضی تنه درخت پیدا است و هر یک نمودار سالی از عمر درخت هستند، می توان تعداد فصول مختلفی را که یک درخت با گردش روزگار پشت سر گذاشته، تعیین کرد و تغییرات آب و هوای محیط را حدس زد و سرانجام عمر درخت را دریافت. این حلقه های هم مرکز، نمودار رشد درخت است که اگر روشن و فراخ باشند نشانه ای بر بهاری ملایم، شیره نباتی فراوان و اگر متراکم و تیره باشند نشانگر اینکه زمستانی سخت و سرد را گذرانده است.
برگ های درختان همواره موقعیت شان را نسبت به خورشید معلوم می کنند، برگ های نورانی، لبریز از نور خورشیدند و برگ های تیره، نسج نازک تری از نسج برگ های روشن دارند. شاعران در این باره زیاد سروده اند.
روبر دسنوس می گوید: برگی بود با خط هایش؛ خط زندگی؛ خط بخت؛ خط دل.
و بسیاری از اقوام مدعی بوده اند که در زمزمه برگ ها، طنین آوای خدایان را می شنوند.
تصویر مثالی درخت، به مثابه آینه تمام نمای انسان و ژرف ترین خواسته های او است.
این تصویر در شاخه های بی شمار گسترش می یابد و در بستر اساطیر، ادیان، هنر، ادبیات و تمدن ها حضور می یابد.
میرچا الیاده می گوید: بنابر اساطیر اولیه، درخت کیهانی که ستون و رکن کیهان است آسمان و زمین را به هم می پیوندد و گواه بر حسرت، دلتنگی و دورافتادگی از روزگاری است که زمین و آسمان سخت به هم نزدیک بودند این درخت وسیله دست یافتن به طاق آسمان و دیدار خدایان و گفت وگو با آنان است.
انشا درباره درخت شماره چهار
درختان هم یک نوع موجودات زنده هستند و خوبی های فراوانی دارند مانند تصویه کردن هوا و زیبایی کردن آن منطقه و سایه البته برای بعضی ها هم خوبی نوشتن یاددگاری که این کار بسیار ناپسند است.
من یک درخت تنومند بودم با شاخه ای درشت و برگ های سبز رنگ. من کنار دوستان و همسایگانم به خوبی زندگی میکردیم و در روز ها چند نفری زیر سایه ی ما استراحت میکردند و به ما آب میدادند.تا این که سالها گذشت و من پیر شدم و چند انسان آمدند من را قطع کردند و در ماشین خودگذاشتند و مرا به یک محل بزرگ بردند روی درب ورودی آن محل نوشته بود کارخانه ی چوب بری.من ترسیده بودم اما کمی هم خوشحال ، خوشحالی خود را میدانم برای چه بود و مرا روی دستگاه چوب بردی انداختند و قطعه قطعه ام کردد و بخشی از قسمت هایم را به کارخانه ی کاغذ سازی و بیشتر قسمت هایم را به کارخانه ی ایی بردند که قسمت های بدن من را به هم با میله ایی آهنی میچسباند.
و من از شدت ترس به خواب رفتم وقتی بیدار شدم دیدم در اتقاقی هستم نگاهی به خودم کردم و لبخندی زدم و گفتم: چه میز خوشگلی شده ام و نگاهی به کنار خود کردم چند ها میز دیگر را دیدم و با آن ها گفت و گو کردم که شما اهل کجایید و
تا بعد از مدتی مرا به ساختمانی بزرگ بردند کار میز های قدیمی.از آنان پرسیدم که من کجا هستم گفت شما در مدرسه ایید و به داش آموزان خدمت میکنید و سهمی در آینده ی کشور دارید و باید به خودمان افتخار کنیم من خیلی خوشحال شده بودم اما تا این که یکی از آنان گفت باید رنج های زیادی را تحمل کنی که بعد از گذشت روز ها به آن ها عادت میکنید.
از اون پرسیدم چه رنجی؟
او گفت داش آموزانی هستند که دوست دارند روی ما خط بکشد و نقاشی بشکند آیا میتوانی این ها را تحمل کنی؟
من به اون گفتم آری من پیر شده ام و از پس مشکلات زیادی برآمده ام و برای آینده ی کشورام هر سختی را تحمل میکنم.
تا این که مدرسه ها شروع شدند و دانش آموزان میزهای خود را انتخاب کردند.و میز هم خیلی خوشحال و کنجکاو بود زیرا زندگی اش از این به بعد برای دانش آموزانی بود که سرمایه کشور هستند و هر سال با شور و کنجکاوی منتظر دانش آموزان جدید تری میشد.
موضوع انشا درخت شماره پنج
درختان تا آنجا که به یاد می آورند، دربرابر بادها ایستاده اند واز اینکه توانسته اند حمله بادها رااز خود دفع کنند،با غرور تمام به خود می بالند.درخت،تصویر قامت خداست.درخت،قبله است.کعبه است.کندهٔ خشک درخت،یک حجرالاسود است.درخت مصحفی سبز،آسمانی وسرشار از حرفهای سبزتری است که ما را به ماندن وبودن در این خاکدان امیدوار می سازد.درختان به گفتهٔ جبران خلیل جبران،:«گوئی اشعار زمینند که خاکشان به آسمان می نگارند.ولی ما این سرودهای سبز را قطع می کنیم وازآنها کاغذ می سازیم تا تهی بودنمان را در آن به ثبت رسانیم.»
درختان بهترین آوازه خوانان عالم هم هستند. به راستی اگر درختان نبودند،آیا باز هم تار و تنبور ها بر روی زانوی نوازنده ها می نشستند تا بانگ گردشهای چرخ رابرایمان روایت نمایند.درختان هشدار دهنده وبیدار کننده اند.از یک نگاه سبز ؛« همچنان که بهار تعجب سبزی است درچشم های خاک،درختان نیز تجسم استفهامی سبزند که سال را چگونه بر آوردی؟»درختان ،بخشنده اند وخواستار آرامش.با همان دستها که به نشانه دعا به سمت آسمان گرفته اند،خداخدامی کنند که آسمان دل این خلق بی شمار نیز هماره آبی بماند واز آنها هرچه که می خواهند بسازند اما دسته تبر نسازند.به درخت همیشه سلامی دوباره باید داد. پس دیگر بار «سلام بر درخت که تا زنده است،از او قنداق تفنگی نمی توان ساخت.»
این همه گفتیم و نگفتیم که اگر درخت ها نبودند، ما به این نقطه ای که هستیم، نمی رسیدیم.بنابراین اگردرخت ها نباشد، فرزندان ما نیز به فردایی روشن نخواهند رسید.ما به اندازه ای که با پس انداز کردن پول و سرمایه ، نگران آینده آنها هستیم، چرا نباید نگران محیط زیست و طبیعت اطراف آنها باشیم؟جانب انصاف را باید نگاه داشت.اکنون که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما نیز باید بکاریم تا دیگران بخورند.
انجام پایان نامهچرا مهم است؟ در این مقاله می خواهیم به این سوال پاسخ دهیم و شما را بیشتر با روند ارائه پایان نامه آشنا سازیم.
پایاننامه (تز، رساله) نوشتهای است که بهوسیله داوطلب درجه دانشگاهی، بهعنوان یکی از شرایط احراز آن، ارائه میشود و نویسنده آن دانشجویی است که زیر نظر کلی یک هیأت علمی کار میکند. موضوع انتخابی پایاننامه، معمولاً، محدود و تخصصی است و تحقیق در مورد آن، زمان مشخص و مبتنی بر روش علمی را طلب میکند.
همین ویژگی است که پایاننامه را تبدیل به منبع اطلاعاتی ارزشمندی برای علاقهمندان به آن حوزه موضوعی میسازد. پایان نامهها معمولاً اساس تدوین مقالهها یا کتابهای منتشر شده بعدی میشوند و تا آن زمان تنها مدرک دسترسپذیر آن فعالیت علمی محسوب میشوند.
تاریخچه:
در سال 1861 میلادی، دانشگاه ییل، نخستین مدرک دکتری خود را در سه رشته روانشناسی، فیزیک، و ادبیات کهن اعطا کرد.
مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران اقدام به تهیه پایگاه اطلاعاتیِ چکیده پایاننامههای فارغالتحصیلان ایرانی خارج از کشور و نیز چکیده پایاننامههای دکتری و کارشناسی ارشد داخل کشور کرده است.
قدیمیترین پایاننامه فارغالتحصیلان خارج از کشور در این پایگاه اطلاعاتی، متعلق به سال 1909 در دکترای مهندسی و قدیمترین پایان نامه فارغالتحصیلان داخل کشور، متعلق به سال تحصیلی 1310 شمسی در مقطعکارشناسی ارشد علوم انسانی (زبانشناسی) است.
در دانشگاههای ایران، پس از تصویب قانون تهیه و ارائه رسالهای به عنوان پایان نامه تحصیلی و یکی از شرایط لازم جهت فراغت از تحصیلات تکمیلی، تهیه و نگارش پایاننامه متداول شد.
گرچه در سالهای اولیه، تهیه پایاننامه تحصیلی اجباری بود، با کیفیت و دقت چندانی انجام نمیشد و اغلب در دفترچههای چهل الی صدبرگی با جلدهای بسیار نازک کاغذی و بهصورت دستنویس تهیه و گاه در صفحات معدودی (پنج الی شش صفحه) نوشته میشد، اما بهتدریج کیفیت آنها ارتقا یافت.
در حوزه پزشکی، قدیمی ترین پایاننامه متعلق به 1312 شمسی است. با توجه به اینکه قدیمترین دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران در سال 1313 تأسیس شده است؛ پایاننامههای ذکر شده متعلق به دانشسرای عالی و مدرسه دارالفنون است که در کتابخانههای مرکزی و پزشکی دانشگاه تهران نگهداری میشوند.
در کلیه رشتههای دانشگاهی، در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری، نگارش و ارائه پایان نامه ضروری است. البته در دوره کارشناسی برخی رشتههای فنی و هنری نیز دانشجو ملزم به تهیه پایان نامه تحصیلی است. در حوزه علوم پزشکی، برحسب مقطع تحصیلی، پایاننامهها به سه گروه علوم پایه، عمومی (بالینی)، و تخصصی تقسیم میشوند. پایاننامههای پژوهشی متعلق به دورههای تحصیلات تکمیلی یکی از انواع منابع اطلاعاتی ردیف اول محسوب میشوند.
اهمیت:
پایاننامهها را معمولاً از دو دیدگاه ارزیابی میکنند:
1) بهعنوان گامی مقدماتی و نخستین تحقیق جدّی و منضبط دانشجو در زمانبندی مشخص؛
2) به مثابه کاری نهایی که برآیند کل یافتههای دانشجو در طول دوره تحصیلی است.
عمده دلایل تهیه پایان نامه تحصیلی عبارتند از:
1) یادگیری روششناسی تحقیق؛
2) توسعه نگرش علمی؛
3) کسب موفقیت برای مطالعهای جدی و عمیق و کسب تجربه علمی در حوزه موضوعی خاص؛
4) کسب مهارت برای مطالعه نقّادانه و موشکافانه؛
5) بهرهمندی از اطلاعات جدیدتر؛
6) شرط لازم برای دریافت مدرک تحصیلی؛
7) انتشار نتایج پایان نامه بهشکل مقاله پژوهشی در مجلات علمی و تخصصی.
قابلیتهای اینگونه منابع از نظر اطلاعاتی و پژوهشی، سبب شده است که پایاننامهها را از دو دیدگاه در رشتههای مختلف دانشگاهی و پژوهشی مورد توجه قرار دهند: یکی بهعنوان مدرک مفید پژوهشی (به اعتبار متن تحقیق)؛ و دیگری به مثابه نوعی کتابشناسی تخصصی (به اعتبار فهرست مآخذ پایانی).
استفاده از پایاننامه تابع شرایط ویژهای است زیرا، از لحاظ حقوقی، تکثیر و نقل از پایاننامههای تحصیلی بدون اجازه از صاحبان اثر (دانشجو و استاد راهنما) مجاز نیست. طبق قانون واسپاری، نسخههای محدودی به دانشکده محل تحصیل و کتابخانه مربوط ارائه میشود و در کتابخانهها نیز سعی شده است از پایاننامهها فقط در حد مطالعه در محل و احیاناً معدودی نقل قول با ذکر منبع و یا استفاده از منابع و مراجع معرفی شده و نهایتاً روبرداشت چکیده پایاننامهها استفاده شود.
چگونه پایان نامه کارشناسی ارشد خود را تنظیم نمائیم؟
این روزها با توجه به گسترش چشم گیر آموزش عالی در کشورمان ایران، به خصوص تحصیلات تکمیلی، بسیاری از دانشجویان این مقاطع را می بینیم که برای نوشتن پایان نامه کارشناسی ارشد و بعضا دکتری خود سردرگم هستند و نقطه آغاز کار را نمی دانند و این امر موجب نگرانی وافری در آنها شده است. در این مقاله کوتاه تجربیاتی اندک در طول سالهای حضور خودم در دانشگاهها را برای شما عزیزان به رشته تحریر در آورده ام. امیدوارم که مورد استفاده شما عزیزان و علاقمندان واقع شود. پیش از هر چیز لازم به ذکر است که در اکثر کشورهای دنیا، پایان نامه کارشناسی ارشد ارزش علمی چندانی ندارد. این مجموعه در واقع پلی است بین سرآغاز پژوهش تا رساله دکتری که در آن بحثی جدید و منحصر به خود پژوهشگر مطرح می شود. یکی از اهداف نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد، این است که در این دوره دانشجو با اصول اولیه پژوهش و کار علمی آشنا بشود. بتواند منابع و مراجع را به طور صحیح و منظم جمع آوری کند و در مورد مناسب از آنها استفاده نماید. تعاریف اولیه و سیر تاریخی مسئله خود را بشناسد و آنها را فهرست نماید. موضوع مورد علاقه خود را تا حدی بشناسد و … .
نحوه نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد
برای نگارش یک پایان نامه کارشناسی ارشد، اولین قدم، این است که دانشجو به استاد راهنمای خود مراجعه نماید که به عقیده اینجانب این کار باید در ابتدای ترم سوم تحصیلی انجام شود. سپس استاد راهنما با توجه به زمینه کاری خود، تعدادی از مقالات چاپ شده در مجلات بین المللی معتبر را به دانشجو می دهد و از او می خواهد که این مقالات را یک مطالعه سطحی (چکیده، تعاریف اصلی و مقدمه فصل اول را بخواند) بنماید. بعد از این مرحله دانشجو با توجه به بنیه علمی و البته علاقمندیهای پژوهشی خود یکی یا احتمالا ۲ مقاله که کارهای موازی و نزدیک به هم را دنبال کرده اند، انتخاب می کند. کار بعد از این انتخاب آغاز می شود. اگر زبان انگلیسی شما (معمولا زبان مقالات بین المللی انگلیسی است) تا حدی خوب است، وقت خود را صرف این که مقاله را دقیقا ترجمه نماید و روی کاغذ بنویسید نکنید. این مرحله را تنها در صورت ضعیف بودن در بحث زبان انجام دهید ( به کررات دیده ام که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد، توان ترجمه و نگارش صحیح فارسی را ندارد و یا بسیار ضعیف است). سپس تعاریف اصلی مقاله را گرد آوری کرده به عنوان مثال در قسمتی از یک دفترچه یاداشت نمائید. نکته ای که در اینجا قابل ذکرمی باشد، این است که در اکثر مقالات، تنها یک یا ۲ منبع اصلی در قسمت مراجع مقاله موجود است که تعاریف و سیر کاری مقاله با توجه به آن انجام شده است. اگر شما بتوانید این منبع کلیدی را بیابید دیگر برای یافتن تعاریف اصلی کار پایان نامه خود هیچ نگرانی و کار سختی ندارید. تنها به این کتاب یا مقاله مراجعه کرده و تعاریف و نتایج قبلی را از روی آن می نویسید. خوشبختانه اکثر اساتید راهنمای ما در اکثر دانشگاههای کشور دارای این بنیه علمی تشخص کار اصلی(منبع اصلی) هستند. از آنها بخواهید که منبع اصلی را به شما معرفی نمایند. بعد از جمع آوری این مباحث به قسمتهای اصلی مقاله رفته، تعاریف، قضایا و نتایج کار را به طور موشکافانه ای تحلیل و بررسی نمائید. این جزو اصلی ترین قسمتهای کار یک پایان نامه کارشناسی ارشد می باشد که روی این بخش نیز داوران خارجی که در حضور ایشان کار دفاع از پایان نامه انجام می شود، تاکید دارند و سئوالات از این قسمتها مطرح می شود. البته از قسمتهای ابتدایی نیز سئوالاتی مطرح خواهد شد. تا اینجا شما حدود ۷۰ الی ۸۰ صفحه مطلب جمع نموده اید. حدود ۱۰ الی ۱۵ صفحه قسمت تعاریف اولیه و نتایج قبلی و حدود ۵۵ تا ۷۰ صفحه مطالب اصلی مقاله مذکور. این مطالب را به طور مجزا تایپ کرده و به استاد راهنمای خود تحویل بدهید. دقت کنید که تایپ کردن مطالب برای جلب موافقت استاد راهنما جهت اتمام کار پژوهشی شانس زیادی را نصیب شما می کند. پس هیچ گاه مطالب را به صورت دست نویس تحویل استاد راهنما ندهید و از همان ابتدای تایپ کردن سعی کنید که اشتباهات تایپی را به حداقل برسانید. اگر تا همین حد استاد از کار شما راضی بود، خوب تنها یک مرحله دیگر برای اتمام نگارش پایان نامه باقی می ماند و آن هم نوشتن منابع، چکیده، مقدمه و رده بندی موضوعی است. اگر ایشان هنوز از حجم و کیفیت کار شما راضی نباشد، به سراغ مقاله دوم می روید و چند نتیجه و قضیه دیگر را هم از مقاله دوم که در امتداد کار اول است، استخراج کرده و آن را به همان طریق باز کردن موضوعات و مطالب مقاله اول باز می نمائید و به ادامه کار اول خود اضافه می نمائید. این بار دیگر استاد راهنمای شما بعد از دیدن این حجم از کار قطعا موافقت خود را جهت اتمام کار پژوهشی شما اعلام می نماید. بعد از این مراحل شما در طول یک پروسه ۲ الی ۵ ماه کار پایان نامه تان را، اگر مرحله آزمایشاهی نداشته باشید به اتمام رسانده اید. به شما تبریک می گویم.
اما به عقیده من کار نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد این روزها با توجه به حجم زیاد کارهای قبلی انجام شده و کثرت کتابهای الکترونیکی، فرایندی بسیار ساده است و شما نباید هیچ نگرانی در این زمینه داشته باشید. به عنوان مثال می توانید به کتابخانه دانشگاه خود مراجعه نمائید و بسیاری از تعاریف اولیه را از روی پایان نامه های قبلی کار شده بنویسید. تنها دقت کنید که مراجع و منابع این تعاریف را هم یاداشت نمائید چون از شما سئوال خواهد شد که این تعریف را چه کتابی استخراج نموده اید. در این روزها دانشجویان زیادی به بنده مراجعه می کنند برای مشاوره گرفتن در زمینه نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد خود، از آنها می خواهم که مقاله ای که استاد به ایشان معرفی کرده است را به بنده نشان بدهند، متوجه می شوم که استاد یک مقاله چاپ شده در سال ۱۹۷۲ و حتی قدیمی تر را به دانشجو معرفی نموده است که کار پایان نامه خود را روی آن انجام دهد. بدتر از این هم دیده ام، موارد بسیاری بوده است که دانشجو مقاله ای به من داده که در مجلات پولی چاپ شده است و هیچ ارزش علمی در آن وجود ندارد و تمامی نتایج اصلی کار غلط است. اینها جزو مقالاتی می باشد که مولف آن در یک برهه زمانی در فشار برای چاپ مقاله قرار می گیرد و هر چرندیاتی که در ذهنش است روی کاغذ می آورد و بعد با پرداخت ۲ الی ۳ هزار دلار در مجلاتی چاپ می کند که اصلا معلوم نیست پایگاه اصلی آن مجله در کدام کشور قرار دارد. بهر حال توصیه من به دانشجویان عزیز این است که اگر قصد یک پژوهش تمام عیار و با کیفیت را دارند حداقل یک قدم از استاد راهنمای خود جلوتر روند و میزان مطالعه خود را در روز افزایش دهند. یکی از وب سایتهای بسیار خوبی که بنده تمام کتابهای مورد نظرم را از این پایگاه دانلود می کنم وب سایت، http://www.libgen.io/ است. اگر برای کار پژوهشی خود به منبعی نیاز داشتید که آن منبع در قفسه های کتابخانه دانشگاهتان موجود نبود، به این سایت بروید و کتاب را از این پایگاه برای خود دانلود نمائید و بعد از ورق زدن آن کتاب لذت ببرید. بسیاری از دانشجویان کارشناسی ارشد بعد از مراجعه به استاد راهنمای خود تنها به دنبال کارهایی می گردند که ساده باشد، براحتی بتوانند در آن موضوع، مقاله ISI چاپ کنند و خیلی زود بتوانند دفاع نمایند. اما اگر شما واقعا قصد پژوهش دارید، از واژه سخت نترسید. اگر استاد گفت فلان موضوع هست ولی اندکی سخت است مردد نشوید. من بسیاری از دانشجویان کارشناسی ارشد را دیده ام که ۳ ساله این دوره را با سختی به اتمام رسانده اند ولی به دلیل اینکه موضوع کاریشان جزو موضوعات اصلی پژوهشگران داخلی و خارجی بوده، توانسته اند که از بهترین دانشگاههای دنیا برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری خود پذیرش بگیرند و در حال حاضر نیز در دورهای پسا دکتری کشورهای صنعتی و فرا صنعتی مشغول تحقیق و پژوهش می باشند. پس از سختی کار نترسید، به اهمیت موضوع انتخابی خود دقت نمائید. چون تنها این است که آینده پژوهشی و کاری شما را تضمین می کند، نه تعدد مقالات ISI که دیگر امروزه هیچ نقشی در تعیین سطح علمی افراد ندارد. چگونه بفهمیم که یک مجله علمی، در لیست مجلات ISI قرار دارد؟ بعضا مشاهده شده که برخی از دانشجویان نمی توانند تشخیص دهند که یک مجله علمی ISI است یا خیر. برای این منظور به وبسایت مجله مورد نظر بروید و ISSN این مجله را کپی نمائید. سپس به لینک زیر از وب سایت تامسون رویترز، http://ip-science.thomsonreuters.com/mjl/ بروید و در قسمت Search terms این عدد را وارد یا پیست نمائید و قسمت search type را روی ISSN قرار دهید. سپس روی Search کلیک کنید. اگر جمله No matches found for the query” “ ظاهر شود، این یعنی مجله مورد نظر شما جزو مجلات ISI نمی باشد و اگر اسم مجله مورد نظر شما در صفحه ظاهر شد و دارای یک نوع Coverage بود، این مجله جزو مجلات ISI می باشد.
چند نکته مهم در مورد پایان نامه:
۱- سعی کنید حتی الامکان در پایان ترم ۲ و در فاصله زمانی قبل از آغاز ترم سوم یکی از نرم افزارهای تایپ متون ریاضی مانند Xepersian, FteX, PteX و یا حداقل مایکروسافت ورد را یاد بگیرید. برای این منظور به دانشجویان ترم بالاتر مراجعه نمائید و از آنها راهنمایی بخواهید. در غیر این صورت برای تایپ هر صفحه با یکی از این نرم افزارها مبالغ هنگفتی باید پرداخت نمائید. ۲- در دوره کارشناسی ارشد خود زیاد به فکر چاپ کردن مقاله نباشید. برای چاپ یک مقاله خوب که به وسیله آن بتوانید نظر برخی از اساتید را برای گرفتن پذیرش در مقطع دکتری جلب نمائید نیاز به صرف وقت و مطالعه زیاد در بین کتب و مقالات دارید. پس خیلی خودتان را به دردسر نیاندازید. اصلا فکر نکنید اگر در یک مصاحبه دکتری و یا جذب و یا هر مورد دیگر، اگر شخصی دارای مقاله است، قطعا این شخص پذیرش خواهد شد. خیر هیچ ملاکی دقیقی و مشخصی و جود ندارد. پس ناامید نشوید. به احتمال بسیار زیاد این مقاله جزو مقالات فاقد ارزش و اعتبار است. شما فقط اصول اولیه و تعاریف و قضایای ابتدایی را خوب فراگیرید. چون در یک مصاحبه علمی هدف این است که به استاد ثابت شود این دانشجو قابلیت تجزیه و تحلیل مسائل را دارد و می داند که از کجا برای حل یک مسئله، کار خود را آغاز کند. ۳- حتما بعد از این که استاد مقاله ای را به شما معرفی کرد، به وبسایت مجله مراجعه نمائید و ببینید که آیا این مقاله در یک مجله ISI چاپ شده است یا خیر. ۴- اخیرا دانشگاه صنعتی اصفهان لیستی از مجلات بین المللی را منتشر کرده که فاقد ارزش و اعتبار علمی است. به وبسایت این دانشگاه مراجعه نمائید و این لیست را مشاهده کنید تا مطمئن شوید که مقاله مورد نظر شما در یک مجله معتبر بین الملی چاپ شده است. تنها ISI بودن مجله دال بر با کیفیت بودن آن نیست. به عنوان مثال مجله Applied Mathematics and Computataion که پایگاه علمی Elsevier آن را چاپ می نمائید در این لیست قرار دارد. مشاهد شده که مقالاتی در این مجله چاپ شده که تمامی نتایج آن غلط است. پس قبل از آغاز پژوهش که بعضا ماهها طول می کشد به این مورد دقت کنید.
سعی می کنم یادم بماند که همیشه و همه جا کارهایم را با نام خدا شروع کنم، وقتی نام خدا را قبل از شروع هر کاری می گویم احساس می کنم خداوند یارم شده و اینگونه کارهایم درست پیش می رود.
مادرم همیشه با خدا حرف می زند، او می گوید بهترین دوست ما خداست، او در وقت نماز در تاریکی شب و صبح های زود می گوید:”خدایا ما را ببخش”.
او هر روز صدها بار می گوید:”خدایا ما را ببخش.” وقتی فکر کردم فهمیدم با این همه نعمتی که خدا به ما داده است و ما از خیلی هایش به درستی استفاده نمی کنیم و خیلی از رفتارهای ما اشتباه است اگر روزی صد بار هم بگوییم خدایا ما را ببخش شاید کم هم باشد.
خدا می خواهد ما مثل او شویم تا جهان مان را پر از زیبایی و مهربانی کنیم، خورشید خدا با مهربانی می تابد، آسمان با مهربانی برای ما باران می فرستد، گل ها با زیبایی به ما لبخند می زنند انگار همه دنیا می خواهد مثل خدا باشد پس چرا من مثل خدا نباشم؟!
من هم سعی می کنم همه را دوست داشته باشم و با همه مهربان باشم، با ادب باشم و در مشکلات و سختی ها به خانواده و دوستانم کمک کنم و فرزند عالی و دوست خوبی باشم و سعی می کنم مثل همه آفریده های خدا وظیفه ام را انجام دهم.
اگر خورشید امروز هوس می کرد که نتابد یا ماه امشب روشن نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ چقدر خدا ما را دوست دارد که با وجود این همه اشتباه ما را می بخشد.
خوب بودن سخت نیست فقط باید حواسمان به شیطان باشد و خدا خودش کمکمان می کند.
او بهترین حافظ و مهربان ترین مهربانان است. امروز صبح موقع اذان من هم با همه عالم شروع به عبادت خداوند کردم و احساس می کنم حالا همه موجوداتی که خداوند آفریده است را دوست دارم. احساس می کنم من هم مثل خدا شده ام!
******
انشای ادبی درباره خدا
از همان لحظه که به این دنیای پر از شگفتی قدم نهادم نام تو بر قلبم حک شده و یاد تو در اعماق وجودم سکنی گزیده، تو همیشه بودی و هستی … باران رحمتت همیشه جاری و گرمای محبتت قلبم را گرم کرده است.
بی آنکه بدانم همیشه تو را در همه جا دیده ام، مهرت را در خورشید، خشمت را در صدای رعد، عشقت را در قلب مادران، سخاوتت را در آسمان، بزرگی ات را در کهکشان ها و زیبایی ات را در یک برگ گل رز دیده ام.
سعی کرده ام در سختی های زندگی یاد تو آرامبخش روح و قلبم باشد و در شادی هایم ذکر شکر تو بر زبانم جاری … اگرچه بسیاری اوقات در این کار موفق نبوده ام و گاه با گله و شکایت به درگاهت آمده ام و گاه در اوج شادی ها از یادت غافل شده ام اما تو می دانی که همیشه سعی ام را کرده ام و … من می دانم تو به قدر تلاش انسان ها، نیت آن ها و رقت قلب شان به آن ها توجه خواهی کرد.
هر بار دست نیاز به سویت دراز کرده ام و خالصانه تو را خوانده ام حرف هایم را شنیده ای، گاهی در لحظه اجابتم کرده ای و گاهی که حکمتت دری را در مقابلم بسته، رحمتت بی درنگ گشایش گر دری دیگر بوده است.
می دانم هرچه دارم از توست و هر خیری که در مسیرم به من می رسد از رحمت بی انتهای توست و هر شر و گزندی نتیجه نفس جایز الخطای من!
پروردگارم! گرچه با روی سیاه و قلبی سیاه تر نزد تو می آیم اما تو این بنده ات را یاری کن تا هرگز از مسیر درست زندگی خارج نشود و در لغزش ها و خطاها با پیام و نشانه ها او را از انحراف و کژی ها نجات بده. آمین …