۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشای ادبی خدا» ثبت شده است

انشا روزی که دوست دارم تکرار شود

پایه ی هفتم-درس اول-صفحه ی ۲۰-روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا پایه هفتم صفحه ۲۰ در مورد روزی را که دوست دارید تکرار شود

مقدمه:همیشه وقتی تویه یه شرایط خاص قرار می گیریم ،اولین حسی که به ما دست می دهد حس نا اشنایی و ترس است اما رفته رفته با درک موضوع و اتفاق می توان حس خود را به حسی زیبا و لذت بخش تعقیر داد.

تنه انشا :حدود دو سال پیش در خانه ی ما همه در حال تکاپو و جنب و جوش بند.مادربزرگ و خاله و عمه  در خانه مشغول بودند،و هرکدام کاری را پیش می بردند و می گفتند که امروز انتظار به پایان می رسد و خواهر(برادر)عزیزت بدنیا می اید و از انجایی که قبل از ان مادر و پدرم به من گفته بودند که ب زودی خواهری(برادری)برای من بدنیا می اورند،من خیلی ناراحت بودم زیرا که احساس می کردم باامدن خواهر(برادر)جدیدم توجهات پدرو مادرم نسبت به من کم رنگ می شود  و دیگر مرا مانند سابق دوست ندارند.تمام ان روز تا مادر به همراه خواهر(برادر)جدیدم به خانه بیایین در اتاق خود نشسته بودم و ماتم زده به اینده فکر می کردم

به گونه ایی که همه در خانه نگران برخورد من بعداز امدن خواهرم(برادرم)بودند.اما با وارد شدن مادر و پدرم و خواهرم(برادرم)و بعد از دیدن صورت هم چون ماه خواهرم(برادرم)و شباهت بسیار زیاد ان به من حس خوبی  به من دست دادو مادرم اسباب بازی به عنوان هدیه به من داد و گفت این را خواهرت برای تو خریده است تا باان و خواهرت بازی کنی و دیگر تنها نیستی و می توانید دوتایی باهم بازی کنید و از هم مراقبت کنید.ان لحظه تمام حس های بد به مناز بین رفت و من از خواهر(برادر)تازه واردم خیلی خوشم امد و الانکه دوسال می گذرد و خیلی خوشحالم که خواهری دارم و همیشه با همدیگر بازی می کنیم و من مراقب او هستم و نمی گذارم که اتفاقی برای او بیوفتد و من همیشه از این اتفاق خوشحالم و دوستدارم بار دیگر این روز اتفاق بیوفتد.زیرا که یکی از بهترین روزهای عمرم بود.

نتیجه گیری:زود قضاوت کردن اصلا کار خوب ودرستی نیست،بنابراین همیشه تلاش کنیم که باامدن و وارد شدن فرد جدیدی به خانواده با خلقی تنگ و دلی نامهربان باان برخوردار نکنیم.زیرا که می تواند در اینده به یکی از بهترین اتفاق های زندگیمان تبدیل شود و ما بدخلقی و نامهربانی ان را خراب نکنیم


انشابیست

انشای زیبا و ادبی در مورد نماز و نماز خواندن

انشا درباره نماز و نماز خواندن

 

یکی از کارهایی برای شکر کردن نعمت های خداوند و نشان دادن اینکه ما به خداوند ایمان داریم و او را دوست داریم نماز خواندن است.

 

نماز خواندن نه تنها موجب خوشنودی خداوند از ما میشود بلکه انسان راه از رفتن به مسیر کج باز میدارد و او هرگز گمراه نخواهد شد.

پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله وصلم فرموده است: ای مردم من از میان شما میرم و اگر به تو چیز تکیه کنید هیچ وقت گمراه نخواهید شد.

یکی کتاب قرآن و دیگری عترت و اهل بیتم است….

در کتاب قرآن ما را به نماز خواندن دعوت میکنند.زیرا کسانی که نماز میخواند و جزء نمازگزاران هستند

میتواننددر زندگی راه کج و راست خود را بهتر بشناسند.

نمازخواندن هم آدابیکه دارد که انجام ندادن آن آداب نماز را باطل میکند.

اولین آداب گرفتن روزه است و دومین آداب جایی از بدن ما نجس نباشد و در مکانی که صاحبش راضی به آن نیست نماز نخوانیم.

سومین آداب اگر پولی را از راه حرام به دست آوردیم و  با آن لباسی خریدیم نباید با آن لباس نماز بخوانیم زیرا نماز ما باطل می شود

حتی اگر دکمه ی پیراهن ما غصبی یا از راه حلال به دست نیاورده شده باشد نماز را باطل میکند.
برای نماز خواندن نباید از لباس یا کمربند یا هرچیز دیگری استفاده کنیم

که از پوست حیوانات حرام گوشت ساخته شده باشد زیرا نماز را باطل میکند.

و استفاده از زیورآلات طلا برای مردان در نماز حرام می باشد و بهتر است

در هنگام نماز خواندن انگشتر و گردنبند خود را در بیاوریم و نماز بخوانیم.

و در هنگام نماز خواندن نباید به گوشه  و کنار خود نگاه کنیم

باید فقط به مهر و سجاده ی خود نگاه کنیم و نباید حرف بزنیم و…

این آداب ، آدابی ساده هستند که اما رعایت نکردن

آن ها موجب ناراحتی خداوند و گناه آمدن برای ما میشود.

 

enshabist

انشا درباره خدا-انشای ادبی

انشا در مورد خدا
انشا در مورد خدا

انشا درباره خدای مهربان 

سعی می کنم یادم بماند که همیشه و همه جا کارهایم را با نام خدا شروع کنم، وقتی نام خدا را قبل از شروع هر کاری می گویم احساس می کنم خداوند یارم شده و اینگونه کارهایم درست پیش می رود.

مادرم همیشه با خدا حرف می زند، او می گوید بهترین دوست ما خداست، او در وقت نماز در تاریکی شب و صبح های زود می گوید:”خدایا ما را ببخش”.

او هر روز صدها بار می گوید:”خدایا ما را ببخش.” وقتی فکر کردم فهمیدم با این همه نعمتی که خدا به ما داده است و ما از خیلی هایش به درستی استفاده نمی کنیم و خیلی از رفتارهای ما اشتباه است اگر روزی صد بار هم بگوییم خدایا ما را ببخش شاید کم هم باشد.

خدا می خواهد ما مثل او شویم تا جهان مان را پر از زیبایی و مهربانی کنیم، خورشید خدا با مهربانی می تابد، آسمان با مهربانی برای ما باران می فرستد، گل ها با زیبایی به ما لبخند می زنند انگار همه دنیا می خواهد مثل خدا باشد پس چرا من مثل خدا نباشم؟!

من هم سعی می کنم همه را دوست داشته باشم و با همه مهربان باشم، با ادب باشم و در مشکلات و سختی ها به خانواده و دوستانم کمک کنم و فرزند عالی و دوست خوبی باشم و سعی می کنم مثل همه آفریده های خدا وظیفه ام را انجام دهم.

اگر خورشید امروز هوس می کرد که نتابد یا ماه امشب روشن نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ چقدر خدا ما را دوست دارد که با وجود این همه اشتباه ما را می بخشد.

خوب بودن سخت نیست فقط باید حواسمان به شیطان باشد و خدا خودش کمکمان می کند.

او بهترین حافظ و مهربان ترین مهربانان است. امروز صبح موقع اذان من هم با همه عالم شروع به عبادت خداوند کردم و احساس می کنم حالا همه موجوداتی که خداوند آفریده است را دوست دارم. احساس می کنم من هم مثل خدا شده ام!

******

انشای ادبی درباره خدا

از همان لحظه که به این دنیای پر از شگفتی قدم نهادم نام تو بر قلبم حک شده و یاد تو در اعماق وجودم سکنی گزیده، تو همیشه بودی و هستی … باران رحمتت همیشه جاری و گرمای محبتت قلبم را گرم کرده است.

بی آنکه بدانم همیشه تو را در همه جا دیده ام، مهرت را در خورشید، خشمت را در صدای رعد، عشقت را در قلب مادران، سخاوتت را در آسمان، بزرگی ات را در کهکشان ها و زیبایی ات را در یک برگ گل رز دیده ام.

سعی کرده ام در سختی های زندگی یاد تو آرامبخش روح و قلبم باشد و در شادی هایم ذکر شکر تو بر زبانم جاری … اگرچه بسیاری اوقات در این کار موفق نبوده ام و گاه با گله و شکایت به درگاهت آمده ام و گاه در اوج شادی ها از یادت غافل شده ام اما تو می دانی که همیشه سعی ام را کرده ام و … من می دانم تو به قدر تلاش انسان ها، نیت آن ها و رقت قلب شان به آن ها توجه خواهی کرد.

هر بار دست نیاز به سویت دراز کرده ام و خالصانه تو را خوانده ام حرف هایم را شنیده ای، گاهی در لحظه اجابتم کرده ای و گاهی که حکمتت دری را در مقابلم بسته، رحمتت بی درنگ گشایش گر دری دیگر بوده است.

می دانم هرچه دارم از توست و هر خیری که در مسیرم به من می رسد از رحمت بی انتهای توست و هر شر و گزندی نتیجه نفس جایز الخطای من!

پروردگارم! گرچه با روی سیاه و قلبی سیاه تر نزد تو می آیم اما تو این بنده ات را یاری کن تا هرگز از مسیر درست زندگی خارج نشود و در لغزش ها و خطاها با پیام و نشانه ها او را از انحراف و کژی ها نجات بده. آمین …

منبع: انشا بیست

اگر نمیتوانید انشا بنویسید از الان با انشا بیست اماده اید.
پس فرصت را از دست ندهید.
ما برای شما تضمین میکنیم.
http://enshabist.blog.ir
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان