۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Ensha darmorede madar» ثبت شده است

انشا درباره ابولقاسم فردوسی

انشاهای ساده و کوتاه در مورد زندگی نامه ی شاعر حکیم ابوالقاسم فردوسی

 

دو انشای ساده و جالب درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ و سراینده کتاب شاهنامه برای پایه پنجم تا هشتم

انشا درباره ی فردوسی

انشا در مورد فردوسی کلاس پنجم 

حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ و توانا بوده است که شاهنامه را سروده است. شاهنامه کتاب بسیار بزرگی است که فردوسی سی سال وقت برای آن گذاشته است.

این شاعر معروف در شهر طوس خراسان در تاریخ 329 هجری شمسی به دنیا آمده است.

پدر او یک دهقان ثروتمند بود و فردوسی در شرایط خانوادگی خوبی زندگی می کرده است به همین دلیل در زمانی که بسیاری از مردم نمی توانستند درس بخوانند او توانست درس بخواند و به کسب علم و دانش مشغول شود.

فردوسی از دوران کودکی به شعر علاقه داشت و زمانی که چهل ساله شد نوشتن و سرودن شاهنامه را شروع کرد.

این شاعر بزرگ سال های آخر زندگی اش را در فقر گذراند و حتی روزی برای تامین هزینه های زندگی اش شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی داد اما به دلیل بد قولی سلطان محمود و حسادت کردن اطرافیان پادشاه پول زیادی به فردوسی داده نشد.

البته سلطان محمود روزی از این کار خودش پشیمان شد و خواست جبران کند اما در آن زمانی فردوسی از دنیا رفته بود.

یکی از مهم ترین کارهایی که فردوسی انجام داد این بود که با شعرهایی که سرود توانست زبان فارسی را زنده نگه دارد و نقش مهمی در حفظ آن داشته است.

فردوسی شاعری مسلمان، مومن و شیعه بود که در شهر طوس از دنیا رفت و در باغ خودش او را دفن کردند.

انشا درباره فردوسی برای پایه هفتم

شاهنامه مهم ترین سند عظمت زبان پارسی و مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و گنجینه ادبیات فارسی است که توسط شاعری بزرگ با طبع لطیف و به دور از هر گونه ریا و چاپلوسی به نگارش رسیده است.

شاعری مسلمان و شیعه، توانا و پاسدار راستین فرهنگ ایرانی، شاعری که سعی داشت به مردم بفهماند که چه بودند و چه شدند … نام این شاعر برجسته تاریخ ادب ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی می باشد که در سال 329 هجری شمسی در روستای طبران طوس دیده به جهان گشود.

پدرش دهقانی ثروتمند بود و فردوسی در رفاه و آسایش توانست به دنبال تحصیلات عالی برود اگرچه در اواخر زندگی پر باری که داشت اموالش را از دست داد و تا لحظه مرگ در تنگدستی زندگی کرد.

این شاعر فرهیخته به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران زمین علاقه بسیار داشت و داستان ها و افسانه های کهنی که در شاهنامه از آن ها حکایت کرده نیز از همین علاقه وافر سرچشمه می گیرد.

او سی سال از بهترین سال های عمرش را صرف نگارش شاهنامه کرد و به گفته خودش:

بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

او به دلیل برخی شعرهایش مورد خشم سلطان زمان خودش یعنی سلطان محمود غزنوی قرار گرفت، سلطان محمود قدر سخنان گهربار فردوسی را ندانست و او را آن چنان که شایسته بود مورد تقدیر و احترام قرار نداد و شاهنامه را به دلایل مختلف بی ارزش دانست.

اگرچه چندین سال بعد از رفتار زشت خود با فردوسی پشیمان شد و خواست از او دلجویی کند اما زمانی که هدیه سلطان محمود غزنوی به طوس رسید جنازه فردوسی را برای خاکسپاری از طوس خارج می کردند.

فردوسی حتی پس از مرگش نیز مورد ستم قرار گرفت زیرا اجازه دفن او در قبرستان مسلمانان داده نشد و همه این مسائل از دشمنی و حسادت های اطرافیان پادشاه و دانشمندان متعصب آن زمان نشات می گرفت.

شاهنامه بزرگ ترین و ارزشمندترین سند به جا مانده از عهد سامانیان و غزنویان است، روح این شاعر بزرگ شاد و یادش همواره در دل ایرانیان زنده باد.

انشا در مورد عشق

انشا در مورد عشق
عکس کتاب عشق
 


عشق یکی از احساسات مشترک بین انسان‌ها است. عشق نوعی دوست داشتن بیش از اندازه است که با خصوصیاتی مثل محبت و علاقه خیلی زیاد، از یک دوست داشتن معمولی متمایز می‌شود. عشق به دو طرف نیاز دارد. که یکی از آنها عاشق و دیگری معشوق است. عاشق بیشترین علاقه ممکن را نسبت به معشوق دارد.

در فرهنگ لغت نوشته است که واژه عشق از عَشَقّه گرفته شده و عشقه گونه‌ای پیچک است که دور گیاه می‌پیچد. این پیچیدن باعث می‌شود که گیاه زرد و پژمرده شود. بعضی می‌گویند عشق بر انسان همان تأثیری را دارد که عشقه بر گیاه می‌گذارد. اما افراد دیگر، نظرات متفاوتی دارند.

عشق در بعضی موارد لطیف است و باعث خوشحالی عاشق و معشوق می‌شود اما گاهی خطرناک است و کسی که عاشق است، ممکن است برای به دست آوردن رضایت معشوق آسیب جسمی و روحی ببیند.

یکی از انواع عشق، عشق رمانتیک است که پیش از ازدواج به وجود می‌آید. از انواع دیگر عشق می‌توان به عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق عرفانی و عشق به خانواده اشاره کرد. برخی انسان‌ها عاشق خودشان هستند که به آنها خودشیفته یا نارسیست می‌گویند.

بخش بسیار زیادی از اشعار زیبا درباره عشق و مسائل عاشقانه سروده شده است. در ادبیات کهن ایران کسی که دارای احساس عشق نسبت به کسی دیگر است، دلداده و کسی که مورد احساس عشق است؛ دلبر یا دلربا نام دارد. اگر احساس عشق در وجود انسان‌ها نبود، ادبیات عاشقانه وجود نداشت.

همچنین در ادبیات عرفانی عشق حضور گسترده دارد و از مراحلی است که عارفان به آن می‌رسند. برخی عارفان عشق را به دو بخش عمده «عشق خدا به بندگان» یا عشق بزرگ و «عشق بندگان به خدا» یا عشق کوچک تقسیم‌بندی می‌کنند. در این تقسیم‌بندی عشق میانه «عشق انسانی به انسان دیگر» است که فرعی محسوب می‌شود. عرفا باید دست از علاقه به همه‌چیز بکشند و در حد توانشان فقط به خدا عشق بورزند تا به کمال برسند. البته برداشت هرکدام از عارفان از عشق متفاوت است که هر کدام زیبایی‌های خود را دارد. به قول حافظ:

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

 

تعریف‌های مختلفی از عشق وجود دارد. هر نظری که درباره عشق داشته باشیم، به عنوان یک انسان عشق بخش جدانشدنی زندگی ماست و همیشه احتمال دارد که عاشق فردی یا چیزی شویم.

انشا در مورد مادر

زیباترین انشاهای ادبی و ساده درباره مادران دوست داشتنی

انشای زیبا و ساده درباره مادران مهربان
انشای زیبا و ساده درباره مادران مهربان

زیباترین انشاهای ساده و ادبی کوتاه درباره مقام مادران مهربان و دوست داشتنی که لایق بهترین ها هستند.

انشا ساده و عادی در مورد مادر

کلمه “مادر” فقط یک کلمه نیست، مادر که می گویی می توانی مزه عشق و مهربانی را روی زبانت احساس کنی، انگار خداوند دنیایی از دلسوزی و زیبایی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده و آن مادر است!

مادر یگانه همراه پس از خداوند است که از قبل از تولد با من بوده و همه عمرش یک لحظه از مراقبت و دل نگرانی من دست نکشیده است. در شادی ها با خنده من خندیده و در غم ها و لحظات سخت با من گریه کرده و دلداری ام داده است.

مانند یک دوست در تنهایی ها دستم را گرفته، مانند یک معلم هر آنچه می دانسته به من یاد داده، مانند یک مراقب اشتباهاتم را تذکر داده و برای این که به آرزوهایم برسم از آرزوهای خودش گذشته است.

مادرم فرشته ای است که خداوند بال هایش را گرفته و او را به شکل انسان به زمین فرستاده تا من هیچ وقت احساس تنهایی نکنم. فرشته ای که هروقت اشک روی صورتم جاری شد آن ها را پاک کرد و وقتی بیمار شدم پروانه وار کنارم چرخید و از من پرستاری کرد.

مادر عزیزم! اگرچه بهشت خدا زیر پای تو است اما من همه دنیایم را زیر پاهایت می گذارم و فرشی از محبت و قدردانی برایت پهن می کنم تا از روی آن عبور کنی و با دستانم تاج گلی با عطر وفا برایت می سازم و روی سرت می گذارم چون تو ملکه زندگی من هستی که هر چه دارم از وجود توست.

زحماتی که تو برایم کشیده ای بی نهایت است و من هرگز نمی توانم تا پایان عمرم حتی گوشه ای از آن ها را برایت جبران کنم اما همیشه تلاشم را خواهم کرد که فرزند خوبی برایت باشم و با موفقیت هایم شادی در دلت و لبخند روی لب هایت بنشانم.

دوستت دارم مادر عزیزتر از جانم!

انشا بیست پرهه انشاست

اگر نمیتوانید انشا بنویسید از الان با انشا بیست اماده اید.
پس فرصت را از دست ندهید.
ما برای شما تضمین میکنیم.
http://enshabist.blog.ir
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان